گویا پرستش همزاد بشر است ، و قربانی کردن هم همزاد پرستش . انسان از ابتدا می دانست که چیزی با کسی در ورای همه شورش جهان و قاهر و عالم بر همه چیز وجود دارد، باید او را خرسند ساخت و از غضبش جلوگیری کرد. لذا انسان جاهل کسان خویش را در معابد ذبح می کرد و بدینوسیله غیض خداوندان را می نشاند و مهرشان را برمی گرفت.
اما پیامبران الهی همواره با این جهالت مبارزه می کردند تا اینکه نوبت به ابراهیم رسید . ابراهیمی که رفتارش بیش ازگفتارش آموزنده بود، او برای رسیدن به توصیه قدم در سیر و سلوکی موازی با تاریخ بشر گذاشت. ابتدا به ماه رو آورد و چون غروبش را دید لذا روبرگرداند، سپس خورشید را خدای خود خواند ولی خورشید هم افول کننده بود و خدا نمی بایست که هیچگاه غروب کند. پس ایمان قلبی خویش را به خداوند یگانه و قادر و متعال نمایان ساخت و داستانی شورانگیز از تردیدی صادقانه برای رسیدن به یقینی عالمانه را به تصویر کشید.
ابراهیم خلیل ، در داستان قربانی کردن فرزند خویش هم راهی عملی در پیش گرفت و شاید نقطه عطف تبدیل قربانی کردن بشر برای خدا از انسان به حیوان از همین جا آغاز شد. چون فرمان رسید که اسماعیل را برای رضای خداوند قربانی کند دریای مواج دو «عشق» حقیقی در جان ابراهیم به تلاطم آمد، عشق به اسماعیل معصوم و محبوب و عشق به خداوند بزرگ و مهربان به هم درآمیختد تا کدامشان سیطره یابد و به اقیانوسی از خلوص و ایمان مبدل شود؟ اشتیاق به حضرت باری پیروز شد و خنجر از غلاف بیرون آورد و عاشقانه بر گلوی اسماعیل گذاشت تا ثابت کند که چشمه جوشان ایمان درونش چه سان سرازیر می شود و علایق دنیوی را می روبد.
در آن سوی عالم، خداوند حکیم و لطیف معشوق وار عشق ابراهیم را پذیرفت و خنجر مادی را کند کرد تا بشریت یاد بگیرد که خداوند طالب ایمان و خلوص آدمیان است؛ ایمانی که دمادم باید از خویش مایه بگذارد و ابراهیم وار اسماعیل های درون خود را فدای اعتقاد خویش کند. حج که تمرین سیر و سلوک مسلمانان برای قرب الهی است عید قربانش تمرینی برای درگذشتن از جان و مال و فرزندان هنگام ضرورت و گاه عبور از دنیا برای رسیدن به آخرتی فراخ و مالامال از تنعم الهی است.
عید قربان، عید انفجار محبت، عید فوران گذشت و عید درخشش خلوص ابراهیمی مبارک باد.