بر حسب نقل اناجیل، حضرت عیسى (ع) بعد از خود از شخصى خبر مىدهد که شرعش ابدى و حکومتش براى همیشه باقى خواهد بود. «انجیل یوحنا» حضرت محمد (ص) را بیان کننده عموم راههاى هدایت معرفى کرده و مىگوید: «و بسیار چیزهاى دیگر نیز دارم به شما بگویم لیکن اکنون طاقت تحمل آنها را ندارید ولى چون او، یعنى روح راستى آید، شما را به جمیع راستى هدایت خواهد کرد، زیرا که از خود تکلم نمىکند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد.» اگر این عبارات را با بشارت «توراة» که مىگوید: «و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت» جمع کنیم خواهیم یافت که این صفات با پیغمبرى قابل تطبیق است که قرآن دربارهاش گفته است: «و ما ینطق عن الهوى. ان هو الا وحى یوحى. علمه شدید القوى» . یعنى، محمد (ص) از پیش خود سخن نمىگوید، بلکه آنچه مىگوید از جانب خداوند است که به او وحى شده و به او آموخته است. خداى شدید القوى. در جاى دیگر حضرت عیسى (ع) مقرر کرده است که قرار خداوند یعنى، نبوت و کتاب از ذریه اسحاق به ذریه چه کسى منتقل خواهد شد؟ عیسى (ع) به ایشان گفت: «مگر در کتب هرگز نخواندهاید اینکه سنگى را که معمارانش رد کردند همان سر زاویه شده است؟ این از جانب خداوند آمد و در نظر ما عجیب است. از این جهت شما را مىگویم که ملکوت خدا از شما گرفته شده، به امتى که میوهاش بیاورند عطا خواهد شد.»
واضح است، کسى که قومش او را رد کردند، جد رسول اکرم حضرت اسماعیل (ع) فرزند ابراهیم (ع) است، و منظور از «سنگ» در عبارات یاد شده رسول اکرم مىباشد.
در تأیید این مطلب روایتى از جابر داخل است که مىگوید: «قال الرسول الکریم: مثلى و مثل الانبیاء من قبلى کمثل رجل بنى بنیانا فاحسنه و اجمله، الا موضع لبنة فى زاویة من زوایاه، فجعل الناس یطوفون به و یعجبهم البناء فیقولون: الا وضعت ههنا لبنة فیتم البناء؟ قال (ص) فانا اللبنة، جئت فختمت الانبیاء» . پیامبر بزرگوار فرموده است: مثل من و مثل پیامبران پیش از من مانند مردى است که ساختمانى بنا کرده و آن را نیکو و زیبا ساخته است، مگر آنکه جاى یک آجر در یکى از گوشههاى آن باقى مانده است. مردم در آن ساختمان گردش کرده و ساختمان براى آنان جالب است الا اینکه مىگویند چرا در اینجا یک آجر گذاشته نشده تا ساختمان کامل شود؟ پیامبر فرمود: من آجر مکملم.
قرآن مجید نیز در مورد خاتمیت و اشراف رسول اکرم بر دیگر انبیا گوید: «فکیف اذا جئنا من کل امة بشهید و جئنا بک على هؤلاء شهیدا.» چگونه خواهد بود هنگامى که (به روز رستاخیز) از میان هر امتى و گروهى کسى را به عنوان شاهد و گواه بر اعمال ایشان انتخاب کنیم و تو را (اى محمد) به عنوان شاهد بر کلیه شهدا (پیغمبران) و پیروانشان برگزینیم.
عیسى (ع) حضرت محمد (ص) را با عنوان «مسیا» یا «مسیح منتظر» یاد کرده و در جواب عدهاى که از وى سؤال مىکنند که تو کیستى؟ مىگوید : «بدرستى که معجزاتى که خدا آنها را بر دست من مىکند ظاهر مىکند. اینکه سخن مىکنم به آنچه خدا مىخواهد و نمىشمارم خود را مانند آنکه از او سخن مىرانید، زیرا که من لایق آن نیستم که بگشایم بندهاى جرموق یا دوالهاى نعل رسول الله را که او را «مسیا» مىنامید. آنکه پیش از من آفریده شد و زود است بعد از من بیاید و زود است بیاورد کلام حق را و نمىباشد آیین او را نهایتى» در جاى دیگر پس از آنکه در زیر درختى پیامبر آینده را به بزرگى یاد مىکند، پیروان خود را به رحمت ایزدى بشارت داده مىگوید: «خوشا به حال کسانى که گوش به سخن او مىدهند وقتى که به جهان بیاید، زیرا که رحمت خدا برایشان سایه خواهد افکند. چنانکه این درخت خرما ما را سایه افکنده است. آرى چنانکه این درخت از حرارت سوزان آفتاب ما را نگاه مىدارد، همچنین رحمت خدا نگاه مىدارد ایمان آورندگان به آن اسم را از شر شیطان. شاگردان در جواب گفتند: اى معلم! کدام کس خواهد بود آن مردمى که از او سخن مىرانى که به جهان خواهد آمد؟ یسوع به شگفتى دل، در جواب فرمود: که همانا او محمد (ص) پیغمبر خداست. وقتى که او به جهان بیاید چنان که باران زمین را قابلیت بخشد که بار بدهد بعد از آنکه مدت مدیدى باران منقطع شده باشد، همچنین او وسیله اعمال صالحه میان مردم خواهد شد برحمت بسیارى که با خود مىآورد. پس او ابر سفیدى است پر از رحمت خدا و آن رحمتى است که آن را خدا بر مؤمنان نثار مىکند نرم نرم مثل باران.
در فصل 97 انجیل برنابا نیز آمده است که وقتى از نام حضرت عیسى (ع) «مسیحا» پرسش بعمل آمد، آن حضرت جواب داد: «نام مسیا عجیب است زیرا که خدا خود وقتى که روان او را آفرید و در ملکوت اعلى او را گذاشت خود او را نام نهاد. خدا فرمود: صبر کن اى محمد! زیرا که براى تو مىخواهم خلق کنم بهشت و جهان و بسیارى از خلایق را که مىبخشم آنها را به تو حتى اینکه هر که تو را مبارک مىشمارد مبارک مىشود و هر که با تو خصومت کند ملعون مىشود . وقتى که تو را به سوى جهان مىفرستم، پیغمبر خود قرار مىدهم به جهت خلاصى و کلمه تو صادق مىشود حتى اینکه آسمان و زمین ضعیف مىشوند و لیکن دین تو هرگز ضعیف نمىشود، همانا نام مبارک او محمد (ص) است. آن وقت جمهور مردم صداهاى خود را بلند کرده گفتند : اى خدا بفرست براى ما پیغمبر خود را. اى محمد (ص) ! بیا زود براى خلاص جهان.»
فخر الاسلام گوید: در یکى از اناجیل متروکه خطى که قبل از بعثت خاتم الانبیاء با قلم بر پوست نوشته شده بود، در کتابخانه بعضى از نصاراى پروتستانت در مدرسه خود آنها دیدم، در جزو وصایاى حضرت مسیح به شمعون پطرس که به این نحو مرقوم شده بود: اى شمعون! خدا به من فرمود: تو را وصیت مىکنم اى پسر مریم! به سید المرسلین و حبیب خود احمد (ص) صاحب شتر سرخ که صورتى همچون ماه و دلى پاک و بنیهاى قوى دارد، بزرگ فرزندان آدم و رحمت براى جهانیان و پیغمبر امى عربى است. اى عیسى! تو را امر مىنمایم که بنىاسرائیل را امر نمایى که او را تصدیق نموده به وى ایمان آورند و از متابعت و نصرت او تقاعد نورزند. عرض کردم: پروردگارا! کیست آن بزرگوار؟ خدا فرمود: اى عیسى! او محمد فرستاده خداست براى تمام جهان. خوشا به حال این پیغمبر و خوشا به حال آنان که بگفتهاش گوش فرا دادند و بر دین او از دنیا بروند . اهل زمین بر او درود مىفرستند و اهل آسمان از براى او و امت او طلب مغفرت مىنمایند .
منبع: مجله مشکوة، شماره 22
نویسنده: غلامرضا دشتى رحمت آبادى