اسطورهشناسى شینتو ( 1 )
بىنظمى آغازین و نمو حیات یزدانشناخت (23) مشخصى در شینتو نبود، اما، چرخه معینى از اسطورههاى کیهانشناختى را مىتوان در آن بازشناخت. مىگویند که از آن بىنظمى آغازین (24) که به دریاى گل و لاى فروپوشیده در تاریکى مىمانست، سه خدا بیرون آمدند. سر این سه سرور مرکز آسمان (آمه ـ نو ـ میناکه ـ نوشى) (25) ، یا فرمانرواى سرزمین جاودانه (کونى ـ توکو ـ تاچى) (26) بود، و آن دو تابع وى بودند، و یکى پدیدآورنده والا (تاکا ـ مى ـ موسوبى) (27) بود و آن دیگرى خدا یا پدیدآورنده اسرارآمیز (28) یا خدایى (کامى مى ـ موسوبى) . این زوج آخرى به نظر مىرسد که رمز اصول نر و ماده تولید و زایش باشند و گاهى آنها را همان نرینهخدا یا نرخدا (کامى روگى) (29) و مادینه خدا (کامى رومى) (30) دانستهاند؛ یعنى همان پدرخدا و مادر خدا که مدام آنها را در آیینها به نیایش طلب کردهاند . (31)
اما این سهگانه اول بدون فرزند از میان رفتند و پس از آنها یک سلسله خدایان همانند آمدند که خودانگیخته یا خلقالساعه و مستقل از یکدیگر پدید آمده بودند. همه آنها از بىنظمى آغازین پدید آمدند و بى هیچ نشان ناپدید شدند. اما لقبهاشان نشان مىدهد که غرض از آنها این بود که نیروهاى تولید یا زایش خودانگیخته را، مثل لجن، بخار و جرمها، که فکر مىکردند آنها چنیناند، انسانواره کنند.
به اینها مىگویند خدایان آسمانى در هفت نسل، و از خدایان خاکى که مىگفتند روى زمین کار مىکنند متمایزند. سؤال جالب این است که آیا اولى به آن گروه از خدایانى تعلق داشت که دیگر پرستیده نمىشدند، یعنى خدایان فراموش شده بودند، یا فقط انتزاعاتىوام گرفته از بیرونبودند. هرچند شاید هرگز نتوانمنتظر جوابنهایى این مسئله بود، اما نگارنده تمایل به گزینه اول دارد، به خاطر برخى همانندىها در دینهاى دیگر.
آخرین زوج این سلسله، نرى که دعوت مىکند (ایزانا ـ گى) و مادهاى که دعوت مىکند (ایزانا ـ مى) است. مىگویند که این دو به فرمان خدایان آسمانى به زمین آمدند تا جهان خاکى را پدید آورند. به احتمال زیاد آنها را تجلیات خاکى اصول نر و ماده سهگانه آغازین مىدانستند . آنها چیزهاى بسیارى را یگانه کردند و به زایش پرداختند: اول از همه مجمعالجزایر ژاپن را پدید آوردند و سپس چیزها یا ارواح را مثل آبها، بادها، کوهها، کشتزارها، مهها، غذاها، آتش و مانند اینها. این را آشکارا تولید و زایش جنسى مىدانستند، در حالى که از طرف دیگر، باور به زایش خودانگیخته و دگردیسى حتى در داستانهاى تولد فرزندانشان نیز دیده مىشود؛ عقیده بر این بود که این دو وجه زایش در کنار هم وجود دارند. هر چیز زاده یا تولید شده را کامى، یا خدایان و ارواح مىخواندند، گرچه در عمل فقط چند تا از آنان پرستیده مىشدند. میانشان تمایز جنسى برقرار بود، اما هیچ نقش مهمى در اساطیر و آیین نداشت، شاید به این دلیل که جان ژاپنى هنوز به حالت انسانوارگى قطعى نرسیده بود .
سرانجام، زوج خدایى، فرمانروایان جهان را پدید آوردند، مثل بانوخداى آسمانافروز (آما ـ تهراسو اومى ـ کامى) (32) فرمانرواى ماه (تسوکى ـ یومى) (33) و پهلوان تیزتک دلیر [بىباک خشمگین] (تاکههایا سوسانوو (34) ) (35) . قلمرو نور، از جمله آسمان و زمین، به بانوخداى خورشید [آماتهراسو] منسوب بود، قلمرو شب به خداى ماه، اما اقیانوس، همراه با قلمرو چیزهاى پنهان، به فرمانروایى تیزتک [سوسانوئو] سپرده شده بود. خداى ماه هرگز نقش برجستهاى بازى نمىکرد؛ فرمانروایى عالم میان دوتاى دیگر تقسیم شده بود، تقسیمى بود که مىبایست اهمیت زیادى در روایتهاى اسطورهاى داشته باشد، چون امکانش هست که بازتاب برخى رویدادهاى سیاسى و اجتماعى در آنها باز شناخته شود، همانطور که پس از این خواهیم دید.
به این ترتیب، زوج خدایى پدیدآورندگان حیات روى زمین بودند، اما زندگى با لنگه ضرورىاش، یعنى مرگ، همراه بود. اسطورهشناسى به ما مىگوید که چگونه خداى مادینه، که بعدا روح شر و مرگ شد، به هنگام پدیدآوردن آتش، گرفتار مرگ شد و به مقام زیرین خاک رفت که آنجا را مرگ و تاریکى فراگرفتهاند. در این مورد مرگ را ظاهرا چیزى از طریق تب تصور مىکردند و آن را اولین نمونه نیستى و فنا مىشمردند. خداى نرینه، مثل اورفه، همسر درگذشتهاش را تا جایگاه تاریکش دنبال کرد، سعى کرد که با روشن کردن مشعل به او نگاه کند، در حالى که مادینه در هراس بود، چون که بدنش داشت تجزبه مىشد. ماده از این بىشرمى خشمگین شد و سپاه ارواح خبیث و زنان خشمگین را واداشت که نر را دنبال کرده، او را در قلمرو مرگ و تاریکى زندانى کنند. نر چون تعقیبکنندگان را پس راند به مرز میان جهان ظلمت و قلمرو نور رسید و آنجا گذرگاه را با سنگى عظیم بست و آن دو خدا روى این حصار کلماتى رد و بدل کردند. ماده تهدید کرد که هزار نفر را در قلمرو او خواهد کشت، و از آن طرف هم نر در جوابش گفت که او هم هر روز پانصد نفر بیش از این تعداد خواهد زایید. بهروشنى پیداست که غرض از این داستان، تبیین نسبت زاد و مرگها در جهان انسانى است. به این ترتیب، مرگ نمىتوانست جاى زندگانى را بگیرد، اما هراس مرگ در این داستان بیان شده، و در آن بیمارىها و خطرات با آلودگى یکى دانسته شده، که باید با تطهیر از میان برود. گفتهاند که عمل تطهیر را خداى نر آنگاه باب کرد که پس از گریختن از دام مرگ، خود را در دریا شسته بود . از آن پلیدى و آلودگى صورتهاى گوناگون ارواح خبیث پیدا شدند که آنها را از قلمرو ظلمت با خود آورده بود. بر آنند که این ارواح خبیث یا شر هنوز در میان انسانها مىپلکند و همه جور شر و دردسر درست مىکنند.
منبع: مجله هفت آسمان، شماره 5
----------------------------------------
«~ 23. theogony ~»
«~ 24. chaos ~»
«~ nushi ـ minaka ـ no ـ 25.Ama ~»
«~ tacho ـ toko ـ 26.Kuni ~»
«~ musubi ـ mi ـ 27. Taka ~»
«~ musubi ـ mi ـ 28.Kami ~»
«~ rogi ـ 29. Kami ~»
«~ romi ـ 30. Kami ~»
.31 قیاس کنید با: آستون، شینتو، ص .35 او فکر مىکند که دین سهگانه آغازین یک پذیرش سهگانه چینى واقعیت نهایى و دو اصل آن است، یعنى یین و یانگ. همچنین بحث دانشمندان ژاپنى سر این است که آیا آمه نو میناکا نوشى و کونى توکو تاچى دو خدا بودند یا یک خدا .
«~ kami ـ terasu Omi ـ 32. Ama ~»
«~ yomi ـ 33. Tsuki ~»
«~ 34. Takehaya Susanoo ~»
.35 سنت دیگرى مىگوید که این خدایان را فقط خداى نر زایید، و این هنگامى بود که او داشت لکههایى را که در دیدارش از جهان زیرین خاک به آنها آلوده شده بود مىشست. این تفاوت تأثیر چندان زیادى بر کل چرخه اسطورهها ندارد، اما دانستن این نکته نیز جالب است که در این نسخه دوم، خورشید و ماه از چشمها زاییده شدهاند و توفانخدا از منخرین .