سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در حقیقت، کسی تو را دوست دارد که برایت چاپلوسی نکند و کسی تو را می ستاید که [ستایش خود را] به گوش تو نرساند . [امام علی علیه السلام]

اسلام - روی پله های معبد
شنبه 103 اردیبهشت 29
خانه | ارتباط | مدیریت |بازدید امروز:14

تسنیم :: 84/9/12:: 3:47 صبح

 

 

منظور از تورات چیست و قرآن کریم از این اسم چه کتابى را در نظر دارد؟ آن کتابى که در میقات در الواحى که قرآن کریم در سوره اعراف داستانش را آورده و به موسى نازل کرد؟ و یا این اسفارى که فعلا در دست یهود است ؟ قطعا منظور قرآن کریم از کلمه تورات این اسفار نیست، براى اینکه خود یهودیان هم اعتراف دارند بر اینکه سند این اسفار به زمان موسى ( ع ) منتهى نمى‏شود و سلسله سند در فترت و فاصله بین بخت نصر (یکى از پادشاهان بابل) و کورش (یکى از ملوک فارس) قطع شده، چیزى که هست قرآن کریم تمامى مطالب تورات موجود در عصر رسول خدا  ( ص )  را رد ننموده و آن را بطور کلى مخالف تورات اصلى ندانسته، هر چند که به دلالت خود قرآن کریم از تحریف هم به دور نمانده، چون دلالت آیات قرآن بر اینکه تورات بازیچه دست تحریف شده، روشن است .

از قرآن کریم چنین فهمیده مى‏شود که انجیل  یک کتاب بوده و بر عیسى بن مریم( ع ) نازل شده و وحیى بوده مختص به آن جناب، چون فرموده:

"و انزل التوریة و الانجیل من قبل هدى للناس" (1) ، و نفرموده اناجیل اربعه، پس این انجیل‏هاى چهارگانه: "متى"، "مرقس"، "لوقا"، و"یوحنا "کتابهائى هستند که بعد از جناب عیسى (ع) تالیف شده‏اند.

و نیز آیات قرآن دلالت دارد بر اینکه احکام دینى هر چه هست در تورات بوده و انجیل تنها بعضى از احکام ناسخ را آورده، یکى از آن آیات، آیه: 50 از آیات مورد بحث است که مى‏فرماید : "مصدقا لما بین یدى من التوریة، و لا حل لکم بعض الذى حرم علیکم" (2) .

و نیز آیه زیر است که مى‏فرماید: "و آتیناه الانجیل فیه هدى و نور، و مصدقا لما بین یدیه من التوریة، و هدى و موعظة للمتقین، و لیحکم اهل الانجیل بما انزل الله فیه" (3) ، و بعید نیست که از این آیه استفاده شود که در انجیل غیر احکام ناسخ یعنى احکامى که احکام تورات را نفى مى‏کند، احکام اثباتى هم بوده باشد.

و باز آیات قرآنى دلالت دارد بر اینکه انجیل مشتمل بوده بر بشارت از آمدن خاتم الانبیاء (ص) ، همچنانکه تورات نیز مشتمل بر آن بوده، چون قرآن کریم مى‏فرماید: "الذین یتبعون الرسول النبى الامى الذى یجدونه مکتوبا عندهم فى التوریة و الانجیل" (4) .

و شواهدى که از قرآن کریم بر این معنا وجود دارد یکى دو تا نیست، از آن جمله در مورد رسالت موسى به سوى فرعون مى‏فرماید: "اذهب الى فرعون انه طغى" (5) ، و در عین حال مى‏بینیم ساحران فرعون به موسى ایمان آوردند و گفتند: "آمنا برب هرون و موسى" (6) و بطورى که از ظواهر آیات بر مى‏آید ایمانشان هم قبول شده، با اینکه از بنى اسرائیل نبودند و در باره دعوت قوم فرعون با اینکه از بنى اسرائیل نبودند فرموده: "و لقد فتنا قبلهم قوم فرعون، و جاءهم رسول کریم" (7) .

و نظیر این آیات در دلالت بر عمومیت بعثت آن جناب ایمان آوردن امت‏هاى بسیارى از غیر بنى اسرائیل، قبل از بعثت رسول خدا (ص) به آن جناب است، مانند مردم روم و امت‏هاى بزرگى از غربى‏ها، از قبیل: فرانسویان و اطریش و بورسا و انگلستان و امت‏هائى از شرقیین، چون نجران به وى گرویده بودند با اینکه از بنى اسرائیل نبودند و قرآن کریم در هیچ آیه‏اى که سخن از نصارا دارد دیده نمى‏شود که روى سخن را متوجه خصوص نصاراى بنى اسرائیل کرده باشد، بلکه اگر مدح مى‏کند عموم نصارا را مدح مى‏کند و اگر مذمت هم مى‏کند عموم را مذمت مى‏کند.

"انى قد جئتکم بایة من ربکم، انى اخلق لکم من الطین...و احیى الموتى باذن الله"

در این آیه نسبت خلقت را به عیسى ع داده، و این تعبیرى است سؤال‏انگیز که مگر عیسى خالق است؟ در پاسخ باید دانست که کلمه"خلقت"به معناى بوجود آوردن از عدم نیست بلکه به معناى جمع آوردن اجزاى چیزى است که قرار است خلق شود و لذا در جاى دیگر فرموده: "فتبارک الله احسن الخالقین" (8) .  

و از اینکه فرمود: "و احیى الموتى" (9) ، یا بطور صریح و یا بطور اشاره فهمیده مى‏شود که عیسى (ع) یک بار و دو بار مرده زنده نکرده، بلکه متعدد این کار را کرده است.

و همچنین سیاق جمله"باذن الله"مى‏فهماند که صدور این آیات معجزه‏آسا از عیسى (ع) مستند به خداى تعالى و اذن او است.و خود آن جناب مستقل در آن و در مقدمات آن نبوده و این جمله را در آیه شریفه تکرار کرد تا اشاره کند به اینکه نسبت به تذکر آن اصرار دارد، چون جاى این توهم بوده که مردم آن جناب را در زنده کردن مردگان مستقل بپندارند و در نتیجه به الوهیت آن جناب معتقد گشته و گمراه شوند و براى اعتقاد خود استدلال کنند به آیات معجزه آسائى که از آن جناب صادر شده، و لذا عیسى (ع) بعد از هر معجزه‏اى که از آن خبر مى‏دهد کلام خود را مقید مى‏کند به مشیت و اذن خداى تعالى، از خلقت خود خبر مى‏دهد خبر خود را مقید مى‏کند به اذن خدا، از مرده زنده کردنش خبر مى‏دهد مقیدش مى‏کند به اذن خدا .و در آخر، کلام خود را با این جمله ختم مى‏کند که: "ان الله ربى و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم".

علاوه بر اینکه آیات زیر که حکایت خطاب خداى تعالى به عیسى (ع) در روز قیامت است، بطور کامل دلالت مى‏کند بر اینکه این معجزات از آن جناب سرزده، مى‏فرماید:

"اذ قال الله یا عیسى بن مریم، اذکر نعمتى علیک و على والدتک ـ تا آنجا که مى‏فرماید ـ و اذ تخلق من الطین کهیئة الطیر باذنى، فتنفخ فیها فتکون طیرا باذنى و تبرى الاکمة و الابرص باذنى، و اذ تخرج الموتى..." (10) .

این را گفتیم که تا بطلان گفتار بعضى از مفسرین روشن شود که گفته‏اند: نهایت چیزى که از آیه شریفه استفاده مى‏شود این است که خداى سبحان چنین سرى به عیسى بن مریم داده بود، و او هم در مقام احتجاج و به منظور اتمام حجت فرموده که دلیل نبوت من این است که اگر از من این معجزات را بخواهید انجام مى‏دهم و اما اینکه همه این معجزات و یا بعضى از آنها را انجام داده، آیه شریفه دلالتى بر آن ندارد .

سؤال دیگرى که ممکن است در اینجا به ذهن خواننده برسد این است که آیه مورد بحث صریحا مى‏گوید: عیسى (ع) تورات را تصدیق داشته، معلوم مى‏شود تورات تا زمان آن جناب تحریف نشده بود، (با اینکه تقریبا شش قرن قبل از میلاد، بنى اسرائیل و توراتش به دست بخت نصر منقرض شد‏)

در پاسخ مى‏گوئیم: آیه مورد بحث آن توراتى را مى‏گوید که در دو آیه قبل در خطاب به مریم مى‏فرمود: به عیسى تعلیم مى‏دهد، نه آن توراتى که در عصر بعثت آن جناب در بین یهودیان بوده، پس آیه مورد بحث هیچ دلالتى ندارد بر اینکه عیسى (ع) تورات متداول در بین مردم آن روز را قبول داشته و تا آن روز تورات تحریف نشده،  همچنانکه آیاتى که مى‏گوید: پیامبر اسلام تورات و انجیل را قبول دارد، منظورش تورات و انجیل متداول در عصر نزول قرآن نیست، بلکه تورات و انجیلى است که وحى به آن جناب تعلیم داده.

 

منبع : ترجمه المیزان/ علامه طباطبایی

--------------------------------------------

1) "سوره آل عمران، آیه 4".

2) من آمده‏ام تا احکام کتاب آسمانى قبل از خودم یعنى تورات را تصدیق نموده و نیز بعضى از چیزهائى را که در تورات بر شما حرام شده، حلال کنم."سوره آل عمران آیه 50".

3) ما به او انجیل دادیم که در آن هدایت و نور است، در حالى که کتاب آسمانى قبل از خودش یعنى تورات را تصدیق دارد و هدایت و موعظت است براى مردم پرهیزکار، به او انجیل دادیم تا چنین و چنان شود و تا وى در بین اهل انجیل حکم کند بدانچه خدا در انجیل نازل کرده ."سوره مائده، آیه 47".

4) "کسانى که پیروى مى‏کنند رسول درس نخوانده‏اى را، که نامش را در کتاب آسمانى خود تورات و انجیل مى‏خوانند و مى‏یابند"."سوره اعراف، آیه 157".

5) به جانب فرعون روانه شو که وى در کفر، سخت طغیان کرده است."سوره طه، آیه 24".

6) ما بخداى موسى و هارون ایمان آوردیم."سوره طه، آیه 70".

7) ما قبل از اینان قوم فرعون را آزمودیم و رسولى کریم ایشان را دعوت کرد."سوره دخان، آیه 17"

8) آفرین بر الله که بهترین خالقان است."سوره مؤمنون، آیه 14".

9) مردگان را زنده مى‏کنم.

10) یعنى روز قیامت آن زمان که خداى تعالى به عیسى بن مریم مى‏فرماید: به یاد آر نعمتى را که من بر تو و بر مادرت انعام کردم...و به اذن من از گل چیزى به شکل مرغ درست مى‏کردى و در آن مى‏دمیدى، پس به اذن من مرغى زنده مى‏شد و کور مادر زاد و بیمار برصى را به اذن من شفا مى‏دادى و مردگان را به اذن من از قبر در مى‏آوردى! "سوره مائده، آیه 110 ".

 

 

 


موضوعات یادداشت
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

86751

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
اسلام - روی پله های معبد
::لوگوی دوستان::





::لینک دوستان::
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
الهه بانو
غزل بگو
ساحل آرامش
ساده دل
درد زندگی
شیرین تر از شیرین
لینکستان
یواشکی
::اشتراک::
 
::آرشیو::
::طراح قالب::