سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که عوض را باور کند ، در بخشش جوانمرد بود . [نهج البلاغه]

بودیسم - روی پله های معبد
چهارشنبه 103 آذر 14
خانه | ارتباط | مدیریت |بازدید امروز:19

تسنیم :: 86/7/25:: 10:0 صبح

.2 گزارش‏هاى کهن‏تر

بیشتر اشاره‏ها به نیروانه آن را مقصد یا برترین نیک‏بختى مى‏دانند و این را با مترادف‏هاى‏بسیارى روشن مى‏کنند که نیروانه را همچون مقام امن و پاکى و آرامش فرجامین‏مى‏فهمند. برخى از متن‏هاى کهن، که بیشتر در ترجمه‏هاى پالى یا چینى محفوظمانده‏اند، اطلاعات اندک بیشترى به دست مى‏دهند. به صراحت گفته مى‏شود کسى که‏نیروانه را تجربه کند آگاه است، اما نه آگاه از هر آنچه دل دیده، شنیده، حس کرده، احساس کرده، یافته، جسته یا کشف کرده است (انگوتره نیکایه، کتاب گفتارهاى تدریجى، بخش 4، 320؛ 8ـ 353) . این تجربه با اشکال گوناگون حصول دیانه‏اى فرق دارد.

بعدها تمایز آشکارى میان نیروانه یافته در زندگى و نیروانه [حاصل شده‏] در لحظه‏مرگ رو به توسعه نهاد. اصطلاح پرى‏نیروانه بیشتر براى دومى به کار مى‏رفت، گرچه تاتاریخ متأخرترى بدین معنا نبود ـ در کهن‏ترین منابع صرفا جانشینى براى نیروانه بود. (به‏بیان دقیق‏تر، نیروانه حالت رهایى است و پرى‏نیروانه کنش رسیدن به رهایى است) . با این‏همه، منابع نسبتا کهن (اگرچه نه کهن‏ترین) حاوى تمثیلى مهم از اقیانوسى‏اند که نشانى ازپر شدن یا کاستن ندارد، بى‏آن که مهم باشد که چه میزان آب از رودها و یا بارندگى به آن‏مى‏ریزد. و همین‏گونه، اگرچه بسیارى از ذات نیروانه بى‏باقى‏مانده «دل‏بستگى» واردپرى‏نیروانه شوند، ذات نیروانه نشانى از پر شدن یا کاستن ندارد.

این‏جا «دل‏بستگى» یک اصطلاح فنى است که اشاره است به تملک یا تشخیص که نتیجه میل است. از آن‏جا که وجود و فرایند روانى انسان متعارف را نتیجه چنین تملکى مى‏دانند، نمى‏توان‏هیچ‏گونه استمرارى در شرایط آشناى وجودى که یکباره متوقف شده، یافت . بى‏گمان‏این تمثیل بر این نکته تأکید مى‏کند که نیروانه وراى قواعد معمولى است.

.3 برداشت اروپایى از این اصطلاح

فرهنگ انگلیسى آکسفورد (ویراست اول) نیروانه را این طور تعریف مى‏کند: «در الهیات‏بودایى، خاموشى وجود فردى و استغراق در روح برین، یا خاموشى همه آرزوها وشهوت‏ها و حصول سعادت کامل» . اگرچه روایت‏هایى از این تعریف به طور گسترده به‏کار رفته است، [چنین تعریفى‏] برداشت‏هاى بودایى، جینى و هندویى این اصطلاح را به‏هم مى‏آمیزد. چنین توصیف‏هایى از نیروانه در تفکر اروپایى نسبتا قدیم است. در قرن‏هفدهم، سیمون دولالوبر، سفیر فرانسه در دربار سیام [ تایلند]، اشاره کرد که‏نویسندگان پرتغالى یک اصطلاح سیامى بسیار نزدیک [به این اصطلاح‏] را چنین‏برگردانده‏اند: «آن نیست مى‏شود» و «آن یک خدا شده است» . او به‏درستى نشان داد که‏به عقیده سیامى‏ها «این نه یک نیستى واقعى است و نه اکتساب یک سرشت خدایى‏است» . لالوبر، در حقیقت، نیروانه را به «ناپیدایى» برگرداند، به معناى ناپیدایى از جهان‏زاد و مرگ. این فهمى بسیار دقیق از این اصطلاح است، و تا امروز چیزى به آن افزوده‏نشده است.

اما چندان توجهى به شرح موثق‏تر لالوبر از این اصطلاح نشد و نظرهایى که او اصلاح‏کرده بود، به همان شکل قبلى‏شان رایج ماند. دلیلش تا حدودى یک گرایش خصوصا درقرون هفدهم و هجدهم بود که هنوز هم در برخى محافل رایج است، و آن این که آیین‏بودا را صورتى از شرک بدانند و در پى آن نقدى را که آباى کلیسا بر فلسفه شرک واردکرده بودند، بر آن اطلاق کنند. با آن که میان این دو حوزه همانندى‏هایى هست، از قبیل‏اعتقاد به تناسخ که مشخصه اشکالى از فلسفه قدیم است، اما در مجموع، این همانندى‏نادرست است.

موضوعات یادداشت
<      1   2   3      >

::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

90980

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
بودیسم - روی پله های معبد
::لوگوی دوستان::





::لینک دوستان::
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
الهه بانو
غزل بگو
ساحل آرامش
ساده دل
درد زندگی
شیرین تر از شیرین
لینکستان
یواشکی
::اشتراک::
 
::آرشیو::
::طراح قالب::