مفهوم نیروانه در آیین بودا
پیش از پیدایش آیین بودا، در حدود قرن پنجم قم، نیروانه را هدف زندگى معنوىمىدانستند، اما این [اصطلاح] تنها در متنهاى بودایى است که بسیار مشهور شدهاست. نیروانه در آثار کهنتر بودایى و در کاربرد رایج آن تا امروز، اشاره است بهمقصد تربیت بودایى، که از راه تربیت نظاممند در سلوک اخلاقى و نظاره و شناخت بهدست مىآید.
غایت این مقصد، زدودن عناصر روانى آشفتهکنندهاى است کهحجاب دل صافى و آرام مىشوند، و همراه است با حالت بیدارى از خواب روانىحاصل از این عناصر. چنین بیدارىاى (که اغلب در زبان انگلیسى با واژه«~ enlightenment ~»، یعنى «روشنشدگى» به آن اشاره مىشود) امکان درک روشن حقیقتهاى بنیادین را میسر مىسازد، و فهم آن لازمه آزادى دل است. بعدها، ایناصطلاح اغلب به شکل محدودتر به جنبهاى خاص از حالت بیدار اطلاق شد، آنجنبه از این تجربه که تغییرناپذیر انگاشته مىشد، یعنى عنصرى که نه به طور جزئىحاصل ساخت روانى است و نه به طور کلى محصول علل و شرایط.
.1 خاستگاهها و ریشهشناسى واژه نیروانه
نیروانه (پا.: نیبانه) در لغت به معناى «خاموش کردن» یا «فرو نشاندن» [آتش] است. اماازآنجا که این اصطلاح احتمالا ماقبل بودایى است، این ریشهشناسى براى تعیین معناىدقیق آن، به مثابه برترین مقصد آیین بوداى آغازین، ضرورتااز قطعیت برخوردار نیست.
در واقع، بسیارى از بوداییان، بنا بر سنت ترجیح دادهاند آن را به مثابه نبود کنش بافتن (وانه) توضیح دهند. این جا بافتن استعارهاى است از شیوه کنش دل که از نادانى بهسرشت حقیقى اشیا و نیز از تشنگى به تملکات و حالات وجود قلب شده باشد. شایدتصادفى نباشد که چنین تعریفى چیزى از معناى دقیق نیروانه به ما نمىگوید. بودایىهاعموما از هرگونه توصیف لفظى مقصدشان پرهیز کرده و [اساسا] شک دارند که بتوان آنرا وصف کرد.
کهنترین متنهاى بودایى گویا واژه نیروانه را براى نامیدن مقصد نهایى راهى که بوداتعلیم کرد به کار بردهاند. از اینرو، نیروانه را به برترین نیکبختى و آرامش نهایى تعریفکردهاند.
احتمالا آنها این را با سایر مکتبهاى دینى ـ فلسفى آن دوره شریک بودهاند.عموما همین متنها از هیچ اقدامى براى پرهیز از بحث در آنچه پس از مرگ بر سر واصلبه این مقصد مىآید فروگذار نمىکنند. بودا را این طور نشان مىدهند که «نگفته» چنینکسى پس از مرگ هستى دارد یا ندارد. و نیر نگفته که هر دوى اینها درست است. حتىنفى هر دو امکان به مثابه یک انتخاب نادیده انگاشته شد. در حقیقت، علاقه به طبیعتمقصد نیکبختى و آرامش نهایى را در وظیفه رسیدن به آن مفید ندانستهاند.
در اینزمینه عموما تمثیل مردى را نقل مىکنند که تیرى زهرآگین خورده است: در این وضعیتفورى و ضرورى او باید در صدد مداوا بر آید و توجه خود را صرفا بدان معطوف بداردنه این که به جزئیات دقیق تیر، یا زهر و یا تیرانداز بپردازد. همین گونه نیز در فوریترسیدن به نیروانه بهتر آن است که گرفتار جزئیات طبیعت و پیامدهاى آن نشویم.
امکانش هست که از خاستگاههاى خود واژه نیروانه به موضع کهنترى بپردازیم کهاینجا مطرح شده است. نیروانه مشتق از ریشه «وزیدن» [وا] به معناى خاموش کردنشعله چراغ یا آتش است. در یک کاربرد، مقصود از آن آتش شهوتهایى چون «آز» و «کینه» [وفریب] است، که فرزانه روشن آنها را خاموش مىکند.
در کاربرد دیگر، کهقابل اطلاق به وقت مرگ است، شعله چراغ هر نوع کنش متعارف انسانى را فرا مىگیرد.این کنشها، همچون شعله چراغ، در لحظه مرگ ارهت روشن متوقف مىشوند.
درکاربرد ماقبل بودایى، این را احتمالا به این معنا فهمیدهاند که آتش به حالت پنهان یابالقوهاى بازگشته بود که بار نخست از آن برخاسته بود. این استعاره، برعکس اطلاقامروزىاش، معانى ضمنى نیستى نداشته است. بودا خودش گویا با این نوع برداشتمخالفت کرده است، شاید به این دلیل که چنین برداشتى بستگى بسیار تنگاتنگى با خودهمه خداانگارانه اوپهنیشدها، یا مونادهاى زندگى جینها و دیگران داشت. البتهمتنهاى بودایى بر آنند که زبان را در این مورد خاص نمىتوان به کار برد؛ چون واژهها درآخرین تحلیل مشتق از تجربه حسىاند که خود در بردارنده حافظه و تخیل است.