اسطورهشناسى شینتو ( 2)
ما در باب پایان کار پدیدآورنده نر هیچ چیز قطعى و روشن نمىشنویم، مگر این که او سرانجام خود را پنهان کرد، یا در کاخ خورشیدى جوانى (هى ـ نو ـ واکا ـ میا) (36) منزل دارد. پس از ناپیدایى زوج آغازین، جهان به فرمانروایى دو نفرى بانوخداى خورشید و تیزتک منتقل شد. تیزتک نشانههاى بسیارى از یک توفانخدا با خود دارد. بانوخداى خورشید، یا بانوى آسمانافروز، (37) جلوههاى درخشان و زیبا داشت؛ در نشان و مهر و نجابت و نرمخویى بىهمتا بود؛ فرزانهوار و هوشمندانه بر قلمرو خویش فرمان مىراند؛ به همه نور زندگانى مىبخشید و با ساختن آبراهها از کشتزاران هم حفاظت مىکرد. علاوه بر این، او را به شکل سازماندهنده آداب و آیینهاى دینى نشان مىدهند، خصوصا آدابى که در رعایت قواعد پاکى است. خلاصه، او خداى فرمانرواى صلح و نظم، کشاورزى و تهیه غذا بود. اینجا مىتوان تصویرى از نقش زنانگى را در آغاز پیدایش نظم اجتماعى صلحآمیز و کار و پیشههاى کشاورزى دید. از سوى دیگر، برادر او، تیزتک، وحشى و خودخواه و سرکش بود؛ با هیاهوى دیوانهوار فریاد مىکرد؛ تمام وظایفش را پشت گوش مىانداخت و در هواى میان آسمان و زمان یکهتازى مىکرد. جزئیات ستمگرىهاى او در حق خواهرش در آسمان یادآور خدایان توفان در اسطورهشناسىهاى دیگر است. مىگویند که فریاد و خشم و هیاهوى او برانگیخته از اشتیاق او به جایگاه مادرش است، که او روح مرگ و ظلمت شده بود. از این نظر، توفانخدا غالبا با روح خبیث قدرتمندى، که بر جهان نامرئى فرمانرواست، یکى دانسته مىشود ـ این سیما، چنان که دیدیم، به فرزندانش هم ارث رسیده است.
کشاکش این دو خدا در دو صحنه تصویر مىشود؛ یکى در رودکناران آسمانى صلح (آما ـ نو ـ یاسو ـ گاوارا) (38) و دیگرى در سایهگاهى که بانوخداى خورشید آن را براى میهمانى بزرگ خرمن آماده مىکرد، که نخستین جشنوارههاى شینتو است. صحنه اول را مىتوان رمز کشاکش خورشید و ماه دانست؛ اما مىگویند که هر یک از خدایان به «دم زدن» آن دیگرى، یا با بده بستان دم و بازدم و گوهر فرزندانى پدید آوردند. داستان دوم، که توهین به مقدسات است، آشکارا تعارضى را در نظم اجتماعى نشان مىدهد، اما داستان در صحنهاى اوج مىگیرد که یادآور خورشیدگرفتگى است. حکایت چنین است:
تیزتک قلمرو خواهرش را با نابودکردن برنجزارها، و آلودن آداب مقدسى که خواهرش بنیاد نهاده بود نابود کرد. بانوخداى خورشید، از کارهاى بىانگیزه برادرش سخت غمگین شده بود، اما با او به جنگ برنخاست، خود را در غارى پنهان کرد و بدین وسیله تمام جهان از نور محروم شد و بىنظمى به پا شد. هشت میلیون خدا در برابر غار گرد آمدند و سرانجام موفق شدند با به کار بستن افسونها و یک رقص آیینى او را ترغیب کنند که از آنجا بیرون بیاید . وقتى نور و نظم با ظهور مجدد بانوخدا بازگشت، تمام آن جمع فریاد شادى برآوردند، که از انعکاس آن آسمان و زمین لرزیدند. این اوج روایت اسطورهاى است که در آن پیروزى نور را برظلمت، و صلح و نظم را بر درندهخویى و نابودى مىبینیم. این پیروزى بانوخداى خورشید بر توفانخدا فرمانروایى او را بر جهان تضمین کرد و اعتقاد به او به مثابه برترین خدا با این سنت که خاندان فرمانروا از بانوخداى خورشید پدید آمدند همراه شد.
پیروزى نور بر ظلمت را سپاهیان کامى کامل کردند؛ اینان در ایستادگى بانوخداى خورشید در برابر نیروى مخالف، وفادارانه در کنارش ماندند. این روایت از نظر تأثیرش بر عقیده و زندگى مردم دو جنبه دارد: به عنوان یک اسطوره پدیدههاى خورشیدى، هم نشاندهنده باورهاى مردمى کشاورز و حرمت آنان به خورشید، به مثابه سرچشمه زندگانى، است و هم مبین کار جادوگرى آنان است در مورد خورشیدگرفتگى. از نظر سیاسى که نگاه کنیم، همین باورها به تسلط یک خاندان یا طایفه معین، یعنى ایلى که این بانوخدا را به عنوان نیابانو مىپرستیدند، و نیز به سرسپارى ایلات دیگر به آن خاندان منتهى شد. به این ترتیب، بانوخداى خورشید در عین حال هم تجسم یک نیروى زندگىبخش است و هم تجسم یک فرمانرواى فرزانه. از نظر جنبه اول، او یک همتاى نر به همراه دارد، یعنى خداى پدیدآورنده والا، که او به مثابه وجود نهان و والاتر او را همراهى مىکند. اما یک شریک ماده هم هست، یعنى بانوخداى فراوانى ـ بخشندگى (تویو ـ اوکه نو کامى) (39) که حتى امروزه در کنار او در ایسه، که مقدسترین ایزدکدهها است، پرستیده مىشود. اهمیت نقش سیاسى منسوب به بانوخداى خورشید کمتر نیست. اعتقاد به خاستگاه خدایى خاندان فرمانروا با رمز اقتدار اورنگ شاهى، یک آینه، یک شمشیر و یک تسبیح نمادین مىشود، و همه اینها را بانوخداى خورشید به پسینیانش سپرده است. پس از این مىبینیم که این سه گنج چگونه خداشناسان شینتو را به بحثهاى اخلاقى و کیهانشناختى کشاند. شاید بانوخداى خورشید را بتوان برترین خداى دین شینتو دانست، و پرستش او گهگاه راه نوعى یکخدایى را در تاریخ شینتو بازمىکند.
منبع: مجله هفت آسمان، شماره 5
-------------------------------------------
36.«~ miya ـ waka ـ no ـ Hi ~».ایزدکده تاگا در استان اومى، پرستشگاه اصلى اوست. وظیفه او آنجا نگهبانى از پاکدامنى زنانه است، چنانکه این را در جشنواره کنجکاوى برانگیزى که آنجا برگزار مىشود مىبینیم.
.37 او را ئو هیرو مه موچى«~ muchi ـ me ـ hiru ـ O ~»یا بانوى بزرگ روز نیز خواندهاند .
«~ gawara ـ yasu ـ 38.Ama ~»
39.«~ uke no Kami ـ Toyo ~». در این اساطیر هیچ داستانى درباره او گفته نشدهاست. خاستگاه او محل بحث است.