سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، برترین هدایت است . [امام علی علیه السلام]

آیین شینتو - روی پله های معبد
یکشنبه 103 اردیبهشت 9
خانه | ارتباط | مدیریت |بازدید امروز:8

تسنیم :: 84/8/19:: 10:59 عصر

 

 

دین شین‏تو و نظام اجتماعى ـ مراحل آغازین و بقا

سیماهاى عمومى شین‏تو «در آن بوم، خدایان (یا ارواح) بودند بى‏شمار، که با تابش شب‏تابان مى‏درخشیدند، وخدایان بدسگال بودند که به کردار مگسان وزوز مى‏کردند، و نیز درختان و گیاهان بودند که مى‏توانستند سخن بگویند» . (12)

این را درباره مجمع‏الجزایر ژاپن گفته‏اند هنگامى‏که بنیادگذار ملت اندیشید که از آسمان بدین کشور فرود آید. و در جاى دیگرگفته‏اند که «آن خدایى که در آغاز این دولت را بنیاد نهاد، از آسمان فرود آمد واین‏دولت را در دوره‏اى که آسمان و زمین از یکدیگر جدا شدند، و هنگامى که درختان و گیاهان سخن مى‏گفتند، بنیاد نهاد.» دینى را مجسم کنید که تا پرستش این خدایان یا ارواح مى‏رسد و تقریبا هیچ آموزه اخلاقى یا نظرات متافیزیکى ندارد. این دین را نمى‏توان جز به صفت «ابتدایى» نامید، هر چند این اصطلاح دقیقا در معناى مردم‏شناسى آن نیست. نظام‏هاى معینى، گهگاه، بر شالوده آن اندیشه‏هاى ابتدایى بنانهاده شده‏اند، و در واقع تلاش‏هاى کمابیش موفقى صورت گرفته است که یک زندگى ملى بر پایه پرستش آن خدایى گذاشته شود «که در آغاز این دولت را بنیاد نهاد.» باورها و اعمال وابسته به آن خدایان‏وارواح حتى در این روزهاى قرن بیستم هم به شکل یک نیروى زنده در میان مردم باقى مانده و نشان‏دهنده عناصر بنیادى زندگى دینى و اجتماعى است، عناصرى که‏شاید از آن‏ها شاخه‏هاى نو دین یا شبه‏دین پدید آید و مى‏آید. کل مجموعه باورها وپرستش به شین‏تو معروف است که به معناى «راه خدایان (یا ارواح)» است و شاید بتوان آن را دین ملى یا عامیانه ژاپنى‏ها نامید، همان‏طور که دین باستانى و بومى آنان بود.

اما نام شین‏تو در قرن ششم میلادى پیدا شد، به این قصد که فرقى بگذارند میان دین بومى و آیین بودا، و «راه» خوانده‏شدنش شاید ناشى از تأثیر آیین دائو باشد، که دین چینى «راه» بود (13) آیین دائو دینى است که یافت‏هاى فراهنجارى (14) را به مثابه هدف آرمانى یا امکان فرجامین انسان‏ها در حیات جسمانى مى‏داند، و این با آموزه‏هاى اجتماعى واخلاقى آیین کنفوسیوس در تقابل است ـ که دین ترکیبى‏اى بود از طبیعت‏گرایى وفراطبیعت‏گرایى که تأثیر زیادى در باورهاى عام مردم چین و کره داشت، و تعجبى نداشت که نظریه‏پردازان شین‏تو سیماهاى مشابهى در آن یافتند و برخى اندیشه‏ها و اعمال دائوى را پذیرفتند. (15)

به هر حال، شین‏تو در اساس بیشتر یک مجموعه باورها و آداب باستانى است، نه یک نظام دینى . این باورها به‏رغم تأثیرات نظام‏هاى بیگانه، مثل‏آیین بودا و آیین کنفوسیوس، در طى فراز و فرودهاى تاریخ به‏نسبت دست‏نخورده مانده‏اند. به این ترتیب چندان غیرطبیعى نیست که هواخواهان شین‏تو حتى امروزه هم دینشان را چنین مى‏خوانند: «راهى به دنبال شیوه خدایان» یا «آن گونه که خدایان بدان‏دست مى‏یازیدند» (کامى ناگارا نو میچى) . اما از سوى دیگر نباید فراموش کرد که‏تلاش‏هایى که مکررا براى سازمان دادن این باورهاى ابتدایى به صورت دین ملى یادولتى صورت گرفته، حول ستایش پادشاه به مثابه خلف «خدایى که دولت را بنیاد نهاد» ، خصوصا بانوخداى خورشید، مستقر شده است. این بانوخدا برترین خداى دین‏شین‏تو است. گرچه هرگز نمى‏توان میان این دو جنبه از شین‏تو یک خط روشن متمایز کشید، یعنى که ابتدایى و عامیانه در یک طرف باشد و ملى و رسمى در آن طرف، اما تمایز و بستگى میان آن‏ها را مى‏توان همانند تمایزاتى دانست که میان خدایان‏سر و راز و خدایان المپى یونانیان هست، همان طور که خانم هریسون در ثمیس (16) نشان داده‏اند. تاریخ شین‏تو، اگر به گونه گسترده‏اى به آن نگاه کنیم، یک سلسله واکنش‏میان این دو عامل است، یعنى هم تحت تأثیر توسعه زندگى ملى در سازمان‏دهى اجتماعى و سیاسى است، و هم پاسخى است به نفوذ غالب دو آیین بودا وکنفوسیوس.

بارى، این خدا یا روح، کامى (17) خوانده مى‏شود، به معناى «برتر» یا «مقدس» یا «معجزه‏آسا» ، هرچند که باب بحث بر سر اشتقاق این کلمه باز است. شاید بتوان هر چیزى یا هر باشنده‏اى را که هیجانى یا عاطفه‏اى مهرآمیز یا هیبت‏انگیز برمى‏انگیزد، و براى حس سر جاذبه داشته باشد، کامى به شمار آورد و سزاوار حرمت دانست. برخى از کامى‏ها را ساکنان آسمان‏ها مى‏پنداشتند و برخى دیگر را مقیم موقت هوا یا جنگل‏ها مى‏دانستند یا ساکن در سنگ‏ها و چشمه‏ها، یا آن که خود را در جانوران و انسان‏ها نشان مى‏دادند. شاهزادگان و پهلوانان کامى‏هایى بودند متجلى در شکل انسان، یا هر شخص مى‏توانست با نشان‏دادن نیروهاى فراهنجارى خود کامى شود. این خدایان، چنان‏که یک نظریه‏پرداز متأخر شین‏تو مى‏گوید، انسان‏هایى بودند به سن و سال خدایان، حال آن‏که انسان‏ها خدایانى هستند به سن و سال انسان‏ها. در حقیقت، فقط یک خط ساختگى مى‏توان میان عصر خدایان و عصر انسان‏ها کشید، و خدایان، ارواح، انسان‏ها و هر چیز یا هر پدیده طبیعى، حتى در عصر بعدى انسان‏ها، به‏آسانى از یک قلمرو گذشته به قلمرو دیگر مى‏روند. «در آغاز» انسان‏ها و جانوران خدا بودند و گیاهان و سنگ‏هازبان داشتند؛ اما حتى حالا هم، بنا بر تصور شین‏تو، چندان فرقى نکرده است. به این ترتیب تعجبى ندارد که از این خمیرمایه هر گونه خدایى را بتوان به کرسى نشاند و گرامى داشت، و آن اسرار خام، که غالبا در حالت پدید آمدنشان نیرومندند، میزان معینى از نفوذ اعمال مى‏کنند.

این خدایان یا ارواح کمابیش انسان‏واره شدند و چنین و چنان میکوتو (18) (شکوهمند)، یا نوشى (19) (خداوندگار، مولا)، هیکو (20) (سرور) یا هیمه (21) (بانو) خوانده شدند، بااین‏همه فردیتشان همیشه متمایز نبود. در برخى موارد یک شخص یا یک شى‏ء را کامى فى‏نفسه مى‏دانستند، اما در بسیارى موارد دیگر انسان‏ها یا اشیا را، به دلیل آن که داراى الوهیت یا روحى خاص بودند، به مثابه کامى حرمت مى‏گذاشتند. این‏جا هم باز نمى‏توان نه هیچ تمایز روشنى میان این دو مقوله از موجودات مقدس کشید و نه در پرستش یک خدا انسان‏وارگى او ضرورى است. همچنین باید یادآور شد که نه در پرستش و نه در اساطیر تمایز جنسى هرگز نقش چندان مهمى نداشت، و صفات و کنش‏هاى خدایان به‏آسانى متغیر و قابل جایگزینى بود. (22)

خلاصه، شین‏تو به مثابه دین، پرستش سازمان نیافته ارواح بود که ریشه در هستى فطرى انسان داشت، که او احساس مى‏کرد با نیروهاى زنده جهان انباز است و نیروى حیاتى‏اش را در آیین مشترک اجتماعى (کومونى) نشان مى‏داد. زیرا که این پرستش غالبابا افسانه‏هاى محلى و آداب مشترک اجتماعى پیوند داشت، و بیشتر خدایانى که‏بدین‏گونه پرستیده مى‏شدند ارواح نیاکانى یا قیم جوامع (کومون‏ها) به شمار مى‏آمدند. بدین‏گونه آیین مشترک اجتماعى محورى بود که سنت‏ها و زندگى مردم حول آن مى‏گشت، و بر این باور بود که آن‏جا خدایان یا ارواح، جانوران و درختان، حتى سنگ‏ها ورودها، با انسان‏ها پیوندى زنده دارند. اما گاهى داستان‏هایى از کامى‏هایى مى‏گفتند که‏صرفا داستان یا خیالات شاعرانه‏اى بود درباره رویدادهاى طبیعت که به شیوه رویدادهاى انسانى نقل مى‏شد. همپاى با عناصر بازیگوش این اسطوره‏ها، اسرارهیبت‏آمیزى هم در این پرستش وجود داشت؛ نقش سنت‏ها و آداب همان قدر بزرگ بود که که نقش تجلیات بنیادى امیال و غرایز، و تمام این عوامل غالبا چنان به هم‏آمیخته بود که شین‏تو دربردارنده دین و رسوم، شعر و فرهنگ توده‏ها، سیاست و جادو بود.

 

 

منبع: مجله هفت آسمان، شماره 5

--------------------------------------------------

.12 نیهون گى، گاه‏نگاره‏هاى ژاپن (برگردان«~ W. G. Aston ~»، لندن، 1896) ج 1، ص 64، و ج 2، ص .77

.13 در واژه شین‏تو، جزء تو یا دو همان دائو است، به معناى راه و طریقت. م.

.14 فراهنجارى براى«~ supernormal ~»، در این معنا: چیزى که تاحد زیادى از هنجار،«~ (norm) ~»یا متوسط بالاتر است اما همچنان تابع قوانین طبیعى است، یا فراتر از نیروهاى طبیعى انسان است که به طور طبیعى نمودنى نیست؛ مثلا مى‏گوییم: «نیروهاى فراهنجارى جان انسان» یا «تجربه فراهنجارى» یا «تجلیات فراهنجارى» . براى این واژه«~ paranormal ~»هم به کار برده مى‏شود. این اصطلاح را غالبا با«~ supernatural ~»یا فراطبیعى یا فوق طبیعى اشتباه مى‏کنند. فراطبیعى اشاره است به یک نظم وجود که فراتر از عالم قابل مشاهده فیزیکى یا عالمى است که مى‏توان آن را با ابزارهاى معمولى تجربه کرد؛ از نظر درجه و نوع از طبیعت فراتر است، یا بسته به چیزى است که از طبیعت فراتر مى‏رود. مثلا «منش فراطبیعى روح» . و معانى دیگر در همین راستا. (نقل خلاصه از فرهنگ وبستر) . م.

.15 در واقع نشانه‏هاى مشترک فراوانى در باورهاى عامه ملت‏هاى خاور دور وجود داشت. هنوز جاى آن دارد پژوهش شود که آیا این امر ناشى از تأثیر متقابل بود یا رواج همگانى باورهاى ابتدایى، یا ناشى از یک خاستگاه مشترک دین‏هاى آنان.

«~ 16. Themis ~»

«~ 17 . Kami ~»

«~ 18. Mikoto ~»

«~ 19 . Nushi ~»

«~ 20 . Hiko ~»

«~ 21. Hime ~»

.22 در این باره و نکته بعدى، قیاس کنید با: آنه‏ساکى، اسطوره‏شناسى ژاپنى، در ج 3 از اسطوره‏شناسى همه نژادها (بوستون، 1928) .

 

 


موضوعات یادداشت
<      1   2   3   4   5   >>   >

::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

86488

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
آیین شینتو - روی پله های معبد
::لوگوی دوستان::





::لینک دوستان::
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
الهه بانو
غزل بگو
ساحل آرامش
ساده دل
درد زندگی
شیرین تر از شیرین
لینکستان
یواشکی
::اشتراک::
 
::آرشیو::
::طراح قالب::