سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت را لباس زیرین و آرامش را بالاپوش خود قرار ده که این دو زیور نیکان اند . [امام علی علیه السلام]

آیین شینتو - روی پله های معبد
یکشنبه 103 اردیبهشت 9
خانه | ارتباط | مدیریت |بازدید امروز:7

تسنیم :: 84/8/16:: 10:46 عصر

 

 

مردم و مراحل تمدن ژاپن

نگاهى کلى به مردم ژاپن همان‏گونه که سرنوشت هر انسانى براى او معماست، سرنوشت یک ملت نیز همین گونه است. روزگارى که نیاکان ژاپنى‏ها در گذشته‏اى به یادنیامدنى در طول ساحل اقیانوس آرام در سرزمین «رو به خورشید» (1) مى‏زیستند و از داده‏هاى بى‏دریغ طبیعت بهره مى‏بردند، نه چندان خیالى از جنگ و جدال‏هاى فرزندانشان، که مى‏بایست در طى حیات ملى‏شان از میان آن بگذرند، در سر داشتند و نه پندارى از نتایجى که حاصل مى‏شد. بار دیگر، در قرن‏هاى هفتم و هشتم، موقعى که بشیران بودایى تمدن قاره آسیا را به این جزایر آوردند، چگونه مى‏توانستند پیشگویى کنند که دینشان، که کمابیش در خانه اصلى‏اش از هم پاشیده بود، در آینده در امپراتورى جزیره‏اى حفظ مى‏شود و به شکل یک نیروى حیاتى ژاپن نو باقى مى‏ماند؟ اقیانوس آرام، که روزگارى سنگ راه مهاجرت و ماجراجویى بود، اکنون دیگر شاهراه بزرگى بود که این ملت را به جهان پهناور متصل مى‏کرد . دریاى ژاپن و دریاى زرد، که روزگارى مانع راه مهاجمان از سوى قاره بودند و به این مجمع‏الجزایر ایمنى مى‏بخشیدند، امروزه راه ارتباطى این ملت با همسایگان آن سوى آب‏ها هستند.چگونه باید به فراز و فرودها و دستاوردهاى ملت به چشم کار سرنوشت نابینا یا کار الوهیت هوشمند نگاه کرد؟

بگذریم. ژاپنى‏ها همیشه مردمى توانمند بودند و مى‏دانستند چگونه بیشترین بهره را از نیروهاى بومى و یارمندى‏هاى بیگانه ببرند. سیماى متمایزشان تلاش همسازشان بود. بدین معنا که در گذشته‏هاى دور ایلات و عشایر بى‏شمارى عملا زیر فرمانروایى یک خاندان نیرومند متحد شده بودند و به این صورت شالوده‏اى براى پیشرفت منظم پدید آمده بود. اما پیشرفت تمدن عمدتا با دین جهانى بودا، همراه با هنرها و ادبیات آن، و از طریق اخلاق‏مدارى (2) شهرى اخلاق کنفوسیوسى، همراه با روش‏هاى آموزشى و نهادهاى قانونى آن امکان‏پذیر شد، و این‏ها همه از قاره آسیا آمده‏بودند. شاید بخت هم در آمدن این تأثیرات الهام‏بخش و تمدن‏ساز از بیرون بسیار یارشان بوده است، اما به همین نسبت، و شاید هم بیش از آن، مهم نقش خود مردم بود که این واردات را با جانى گشاده پذیرفتند، آن‏ها را به هم آمیختند و بیختند و سپس مهر نبوغ خود را بر آن نشاندند. این ملت نه به شکل تسلیم چشم‏بسته به بخت یا سرنوشت، بلکه با اشتیاقى الهام‏بخش و با بینشى هوشمندانه از فراز و فرودهاى تاریخش گذشت. بلندپروازى و آرمان‏خواهى رهبران ملى و نقش‏پذیرى مردم بود که گزارش دراز دامن تلاش و دستاوردهاى ملى را ممکن کرد.

مردمى که اکنون به ژاپنى معروفند، از همان سپیده‏دم تاریخشان، ساکن آن گروه از جزایرى شده بودند که در دامنه شرقى آسیا قرار دارند. وقتى که اولین بار در صحنه تاریخ نمودار شدند کمابیش به شکل مردمى در یک گروه همگن نبودند. بومیان، یعنى آینوهاى پشمالو و با چشمان گودرفته، گویا روزگارى تقریبا در سراسر این مجمع‏الجزایر پراکنده بودند، اما مهاجران و مهاجمان مدام آن‏ها را به شرق و شمال پس مى‏راندند. خاستگاه این مهاجمان هنوز تاریک است: احتمالا از یک نژاد نبودند. اول یک گروه نیرومندشان در جزیره تسوکوشى (3) (کیوشوى کنونى) و در طول سواحل شمالى جزیره اصلى تخته‏قاپو شدند. مقدر بود که این گروه، فرمانروایان کل این سرزمین و نژاد اصیل این مردم شوند. آن‏ها از بومیان بالا بلندتر بودند. بومیان میانه‏بالا بودند و درازچهره، سیه‏چشم و سیه‏مو، و غالبا هم بینى‏عقابى . به جز این‏ها مهاجمانى هم، که احتمالا مالایایى بودند، از جنوب از طریق جریان سیاه (4) یا در راستاى زنجیره جزایر کوچک از راه رسیدند. این مردم تخت‏چهره چابک‏منش، خود را در میان اشغالگران قدیمى‏تر این مجمع‏الجزایر جازدند و سرانجام هم توانستند در نقاط گوناگون طول سواحل جنوبى مستقر شوند.

مردم ژاپن، به رغم این عناصر چندگونه و تزریق مدام خون نو، توانستند به نسبت در همان آغاز تاریخشان به وحدت ملى برسند، و یک حقیقت شایان ذکر این است که کم پیش آمده که در میان آن‏ها حس تقسیم نژادى تا تخاصم نژادى پدید آمده باشد (5) و این تا حدى برخاسته از سیماى جغرافیایى این کشور است، که دریاهاى ناآرام پیرامونش را گرفته، و شکل دراز و باریکش را زنجیره کوه‏ها به دره‏ها و دشت‏هاى بى‏شمار تقسیم کرده است.

نوآمدگان براى این‏که بتوانند در گروه‏هاى بزرگ به آن‏جا برسند مى‏بایست دریانوردى کنند که این کار بسیار سختى بود؛ گروه اندکى که هر بار مى‏آمدند به‏سادگى جذب مى‏شدند؛ و فرمانروایان جزیره اصلى توانستند قبایل گردنکش را در طول جزیره دورتر و دورتر برانند، و از این‏رو به‏تدریج توانستند قلمروى متحد بسازند.

همدلى مردم را در احساسشان به طبیعت و در عشقشان به نظم در زندگى مشترک اجتماعى (یاکومونى) (6) مى‏توان دید. بستگى تنگاتنگشان با طبیعت در زندگى و شعرشان نمودار مى‏شود. این شاید تا حدى، هم ناشى از تأثیر بوم و اقلیم باشد و هم ناشى از زود رسیدنشان به تمدن کشاورزى اسکان‏یافته. این سرزمین که از راه سلسله کوه‏هاى قابل عبور به همه جاى آن مى‏توان رفت، سرشار از رودها و دریاچه‏هاست، مطلوب خانه و کاشانه و توسعه زندگى مشترک اجتماعى بود . اقلیمش معتدل، چشم‏اندازهایش گوناگون، گیایش (فلور) پربار و محصولات دریایى‏اش غنى بود و فقدان چشم‏گیر جانوران درنده، به توسعه کامل گرایش صلح‏دوستى و به توانایى برقرارى نظم و رسیدن به همبستگى یارى مى‏کرد.

در کهن‏ترین دوره تاریخ ژاپن، صحنه اصلى رخداد، ساحل اقیانوس آرام بود، که همیشه بهار است. گرچه این سوى کشور دستخوش توفان‏هاى گوناگون است و دریا گاهى خشن است، زندگى مردم بیشتر در هواى آزاد مى‏گذرد و کشتزارها در سراسر سال از علف‏ها و گل‏ها مى‏درخشند. هر کس که به کشت‏کارانى نگاه مى‏کند که در میان شکوفه‏هاى زرد شلغم روغنى کار مى‏کنند، یا ترانه‏هاى ماهیگیرانى را مى‏شنود که بر آب آرام دریا پارو مى‏کشند ـ آبى که ارغوان زرین غروب آفتاب را باز مى‏تابد ـ یک احساس آرامش ساده و شاد در او پیدا مى‏شود. امروزه هم همین چشم‏اندازها را داریم، که بى‏گمان چندان فرقى با روزگاران کهن ندارند. از چشم‏اندازهاى تماشایى آب‏هاى نیلگون خلیج‏ها و شاخابه‏هاى بسیار، شیب‏هاى آرام کوه‏ها، انحناهاى زیباى آتشفشان‏ها و سنگ‏پوزهاى تند پوشیده از درختان رؤیایى، نمى‏شود که در یک دل حساس، عشق ظریف به طبیعت بیدار نشود. این نعمت‏هاى طبیعى همیشه به شکل تأثیرى مهربانانه بر حیات احساسى این ملت باقى مى‏ماند. 

 امپراتورى جزیره‏اى مخزنى شد براى هنرها، دین‏ها و ادبیات گوناگون قاره آسیا، و بسا چیزها در خود حفظ کرده است که دیگر در خانه‏هایشان در قاره از دست رفته‏اند . در تاریخ ژاپن بخش بزرگى از این دلبستگى در تنوع این واردات و در وجوه واکنش مردم به آن‏ها نهفته است. کل تاریخ ژاپن گزارشى است از این کنش‏ها و واکنش‏ها، که گوناگونى‏هاى فرهنگ را پدید آوردند، و پر است از جنگ و جدال‏ها و سازش‏ها، کشاکش‏ها و ترکیب‏ها. امروزه امکانش خیلى کم است که بتوان به‏دقت باز شناخت که چه چیزى اصیل است و چه چیزى بیگانه . با این همه، به نظر مى‏رسد که منش بنیادى این مردم نسبتا دست‏نخورده مانده، یعنى بسیار حساس اما خیلى کم نافذ است، کنش‏گر و به‏ندرت متفکر است. از طرف دیگر، هرچند گاهى نفوذهاى قدرتمند بیگانه راه یک توسعه کاملا آزاد و مستقل ایمان و اندیشه‏هاى مردم را مى‏بستند، اما همین‏ها خود همیشه سبب مى‏شدند که صفات بومى نیرو و والایى بگیرد. حتى امروزه هم بر همین روال است، یعنى حالا که ژاپن دیگر یک ملت گوشه‏گرفته خاور دور نیست بلکه یک قدرت جهانى است که از راه‏هاى گوناگون نقش‏هاى سیاسى و فرهنگى خود را ایفا مى‏کند، باز میراث تمدن باستانى او در تمام مراحلش روبه‏روى تأثیر نیروهاى عظیم تمدن جدید مى‏ایستد .

 

منبع: مجله هفت آسمان، شماره 5

-------------------------------------

.1 «هویى موکایى» ، که امروزه به هیوگا معروف است، استانى است در جزیره کیوشو که رو به اقیانوس آرام است. تل‏هاى بى‏شمارى در این‏جاست که نشان دهنده کاشانه باستانى این مردم است.

«~ 2. morality ~»

«~ 3. Tsukushi ~»

4.«~ Black Stream ~»یا جریان ژاپن،«~ (Japan Current) ~»که به ژاپنى کوروشیو،«~ (Kuroshio) ~»گفته مى‏شود، شاخه‏اى است از جریان استوایى اقیانوس آرام که از ساحل شرقى تایوان، و از آن‏جا در طول شمال شرقى، در طول ساحل شرقى هون‏شو، در ژاپن، مى‏گذرد و آن‏گاه به اقیانوس منجمد شمالى مى‏پیوندد. رنگ آبى سیر آن سبب شده که آن را جریان سیاه بنامند . (به نقل از وبستر جغرافیایى) . م.

.5 یک استثنا هست و آن گروهى است موسوم به ئه‏تا«~ Eta ~»که به طور پراکنده در مرکز و غرب ژاپن زندگى مى‏کنند. خاستگاه و تاریخشان نامعلوم است. در زمان‏هاى اخیر جنبشى را در سطح کشور سازمان دادند و رفتار برابر را مطالبه مى‏کنند.

«~ 6. communal ~»

 

 

 


موضوعات یادداشت
<      1   2   3   4   5   >>   >

::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

86487

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
آیین شینتو - روی پله های معبد
::لوگوی دوستان::





::لینک دوستان::
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
الهه بانو
غزل بگو
ساحل آرامش
ساده دل
درد زندگی
شیرین تر از شیرین
لینکستان
یواشکی
::اشتراک::
 
::آرشیو::
::طراح قالب::