بشارت دیگر از تورات
در باب 33 از «سفر تثنیه» آمده است که موسى قبل از وفاتش به بنىاسرائیل گفت: «یهوه» از «سینا» آمد و از «سعیر» برایشان طلوع کرد و از جبل «فاران» (27) درخشان شد و با کرورهاى مقدسین آمد. و از دست راست او براى ایشان شریعت آتشین پدید آمد . بدرستى که قوم خود را دوست مىدارد.
در عبارات فوق آمدن «یهوه» از «سینا» اشاره به نزول وحى الهى بر حضرت موسى (ع) در «طور سینا» است. بنابراین، ظهور و تجلى «یهوه» از «سعیر» و درخشندگى او از «فاران» نیز اشاره به تجلى و درخشندگى حق به انوار وحى و علوم غیبى، بر پیغمبران عظیم القدر همچون عیساى مسیح (ع) و حضرت محمد (ص) در این دو مکان مىباشد. شهرستانى مىگوید: و چون اسرار الهى و انوار ربانى در وحى و تنزیل و مناجات و تأویل بر سه مرتبه: مبدأ، وسط و کمال است و «آمدن» مشابه به «مبدأ» و «ظهور» مشابه به «وسط» و «آشکار شدن» مشابه به «کمال» است، توراة از طلوع صبح شریعت و تنزیل به آمدن به «طور سینا» و از طلوع آفتاب به ظاهر شدن به «سعیر» و از رسیدن به درجه کمال به آشکار شدن بر «فاران» تعبیر کرده است. (28)
ابن حزم مىنویسد: «سینا» بدون تردید محل بعثت موسى (ع) و «سعیر» جایگاه بعثت عیسى (ع) و «فاران» محل بعثت محمد (ص) یعنى مکه معظمه مىباشد (29) . زیرا «فاران» کلمهاى است عبرى و به معنى «مکه» است که به اتفاق همه مورخان حضرت ابراهیم (ع) فرزندش اسماعیل (ع) را در آنجا سکنى داد. بنابراین مکه محل تولد و نیز محل بعثت حضرت محمد (ص) است که خداوند آن حضرت را براى هدایت همه امتها فرستاده است. توراة که موطن حضرت اسماعیل و مادرش «هاجر» را پس از هجرت، بیابان «فاران» معرفى کرده خطاب به هاجر گوید: برخیز و پسر را برداشته او را به دست خود بگیر، زیرا که از او امتى عظیم به وجود خواهم آورد و خداوند چشمان او را باز کرد تا چاه آبى دید. پس رفته مشک را از آب پر کرد و پسر را نوشانید و خدا با آن پسر مىبود و او نمو کرده ساکن صحرا شد و در تیراندازى بزرگ گردید و در صحراى «فاران» ساکن شد (30) . مقصود از چاه آب که بدان اشاره شده چاه «زمزم» است که پس از عطش و التهاب شدید حضرت اسماعیل و والده ماجدهاش هاجر، به عنایت حق در نزدیکى خانه خدا نمودار شد و یکى از بزرگترین موجبات عمران و آبادى آن مکان و توجه نفوس به آن سرزمین گردید. و بیابان «فاران» که محل سکونت این دو بزرگوار معرفى شده، بیابان مکه معظمه است که کوه «حرا» یعنى مطلع نورمحمدى در آنجا واقع است. قرآن مجید نیز در مورد هجرت اسماعیل و هاجر به مکه مکرمه از قول حضرت ابراهیم (ع) گوید: ربنا انى اسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرم . ربنا لیقیموا الصلوة فاجعل افئدة من الناس تهوى الیهم و ارزقهم من الثمرات لعلهم یشکرون . (31) پروردگارا برخى از فرزندان و خاندان خویش را در صحرایى غیر قابل کشت نزد خانه حرمت یافته تو سکونت دادم. پروردگارا! تا نماز بپا دارند پس دلهاى مردمى از بندگانت را چنان کن که هواى آنان کنند و از میوهها نصیبشان فرماى تا تو را سپاس گویند.
باید دانست، آنچه از توراة درباره امکنه مقدسه: سینا، سعیر و فاران بیان شد مطابق با قرآن کریم است که مىگوید: «و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین» (32) . زیرا خداوند در این آیه به اماکن مبارکه بزرگى قسم یاد کرده که به خاطر سکناى انبیا در آنها خیر و برکت وجود دارد. زیرا «تین و زیتون» اشاره به محل روییدن آنها است که محل تولد حضرت عیسى (ع) یعنى «سعیر» و همچنین محل سکناى آن حضرت مىباشد. و «طور سینین» همان کوهى است که خداوند در آنجا با موسى سخن گفته است. و «بلد امین» مکه مکرمه است که محل تولد و جایگاه بعثت حضرت محمد (ص) مىباشد. (33) حضرت على (ع) نیز در ارتباط با نزول وحى الهى بر موسى، عیسى (ع) و محمد (ص) در سینا، سعیر و فاران در حلقه هزاران مقدسین و کروبین گوید: «و بمجدک الذى ظهر على طور سیناء فکلمت به عبدک و رسولک موسى بن عمران و بطلعتک فى ساعیر و ظهورک فى جبل فاران بربوات المقدسین و جنود الملائکة الصافین و خشوع الملائکة المسبحین» (34) . پروردگارا! به جلال و بزرگوارى تو که در کوه سینا آشکار شد و با بنده و فرستاده خود موسى بن عمران سخن گفتى و به حق جلوهات در کوه «ساعیر» و ظهورت در کوه فاران و گروه کثیرى از مقدسان و سپاه منظم فرشتگان و خشوع کروبیان ثنا خوان...
منبع: مجله مشکوة، شماره 22
نویسنده: غلامرضا دشتى رحمت آبادى
---------------------------------------------
.27 فاران شامل کوههاى سهگانه: ابوقبیس، قیعقان و حرا است که به نام جبال بنىهاشم موسومند و مکه معظمه در میان آنها قرار گرفته است. قاموس کتاب مقدس مىنویسد: فاران دشتى است وسیع و مرتفع که به صحراى اطراف خود سرازیر شود و داراى بعضى از کوههاى آهکى است... هاجر هنگامى که از نزد ابراهیم رانده شد در این دشت ساکن گردید... فاران یکى از اسماء مکه است که در توراة مذکور است و گویند نام یکى از کوههاى مکه است.
.28 محمد بن عبدالکریم شهرستانى، الملل و النحل، ج 2، ص 18، عربى، قاهره.
.29 ابن حزم اندلسى، الفصل فى الملل و الاهواء و النحل، ج اول، ص 88، قاهره، مصر.
.30 سفر پیدایش، باب 21، دار السلطنه لندن، 1895 ـ م.
.31 ابراهیم/ .37
.32 تین/3 ـ .1
.33 محمد فى التوراة و الانجیل و القرآن، ابراهیم خلیل، احمد، ص 30 مکتبة الوعى العربى .
.34 دعاى سمات.