گفتوگوى میان خدا و بنىاسراییل که شرح آن در آیاتى از دومین سوره قرآن (بقره) آمده استبه خوبى نمایشگر این ارتباط است . در این آیات مىخوانیم:
موسى قوم خویش را مخاطب قرار داده، مىگوید، پروردگارتان شما را فرمان رانده است تا گاوى را سر ببرید . بنىاسرائیل [در حالى که به شگفتى انگشت مىگزند ] مىپرسند ما را به مسخره گرفتهاى؟ و موسى در جواب مىگوید به خدا پناه مىبرم تا از نابخردان نباشم . بنى اسرائیل [به بهانه] مىپرسند: این گاو چگونه گاوى باشد؟ پاسخ مىآید: نه پیر و از کارافتاده و نه جوان و کارناکرده، گاوى باشد در این میانه; [سپس تاکید مىکند] آنچه فرمان گرفتهاید انجام دهید . بنىاسرائیل [باز درنگ کرده و] مىپرسند: گاو داراى چه رنگى باشد؟ [باز در پاسخ به ایشان ] گفته مىشود: زرد زرین شادىبخش [ . با این همه فرزندان اسرائیل بر این نکته پا مىفشارند که] امر همچنان نامعلوم و مشتبه است . اگر خدا بیشتر توضیح دهد آنان از ابهام بیرون مىآیند و اگر خدا بخواهد هدایتخواهند شد . در پاسخ گفته مىشود: گاو باید بىعیب و یک رنگ [ بدون لکه] باشد و مىگویند: اینک به درستى سخن راندى [ . و در پایان این گفتوگو خدا مىگوید] چیزى نمانده بود که سر باز زده و فرمان نبرند . (23)
این گفتوگو به خوبى از تصویرى که یهودیان از خدا براى خود برساختهاند و چگونگى ارتباطشان با او پرده برمىدارد . لجاجتى که آنان در انجام فرمان خود دارند، از ارتباطى پدید مىآید که آنان بین خود و خداوند برقرارساختهاند; یعنى همان ارتباط مولا با بنده، معبود با عبد، فرمانروا با فرمانبردار . در این گفتوگو بهانهگیرى، اهمال، خود را به ندانستن و نفهمیدن زدن، از طرف بنىاسرائیل و اصرار و تاکید از طرف خدا سیماى مشهودى دارد .
براساس عهد جدید، نقطه آغاز پیوند آدمى با خدا بلکه اساسا نقطه آغاز دیانتیهود ترس از خداست . (24) «و از یهوه خداى خود بترسیم» (25) . این خداى غیور اطاعتخود را برپایه ترس بندگان استوار داشته است «تا از یهوه خداى خود ترسان شده، جمیع فرایض و اوامرى را که من به شما امر مىکنم نگاه دارى» (26) و پرستش این خداى ترسناک تا زمانهاى طولانى بیش از آنکه بر محبت و عشق استوار باشد، بر ترس و دلهره مبتنى بوده است . (27) در برابر این خدا، بنده باید همواره بکوشد تا گرفتار خشم او نگردد «مبادا غضب یهوه، خدایتبر تو افروخته شود تا تو را در زمین هلاک گرداند» . (28)
خداى عهد عتیق، خدایى استخشن و سختگیر; خدایى که زود برمىآشوبد، چندان که با کمترین لغزش بندگانش چنان خشمگین مىشود که سختترین کیفرها را برآنان وارد مىسازد; خدایى که خطا را فراموش نمىکند و انسان گردنکش را در زیر قدرت نامتناهى خود له مىکند و خطاى هیچ کس را بدون پاسخ نمىگذارد: «خدایى که انتقام گناه پدران را تا پشتسوم و چهارم باز مىستاند» . (29)
خداى اطاعتطلب عهد عتیق، حتى در مقایسه با دیگر خدایان آن دوران، مهربانى کمترى دارد و خشنونتش از خدایانى چون خداى «روح کائنات» که مورد پرستش "ایختانون" فرعون مصر بود و نیز "خداى آفتاب" بابلىها که قانون حمورابى را به وى نسبت مىدهند، بس فزونتر و فراوانتر است . (30)
در تمام سفر پیدایش، این خداى خشن همانند طوفانى سهمگین، توفنده و کوبنده و با حالتى متغیر، نمود یافته است . این خدا در برخورد با آنچه او را خوشآیند نیست، چنان توانفرسا و ویرانگر و خشمگین مىشود که گاه کارى مىکند که بعد پشیمان مىشود . (31)
خدایى با این هیبت و شکوه که ترس بندگانش براى او خوشآیند است، ملتیهود را چنان به وحشت انداخته است که به خود اجازه نمىدهند، نامش را نیز بر زبان جارى کنند و به دلیل همین هراس، هر گاه مجبور مىشوند به خدایشان اشاره کنند، از کلماتى چون «ادوناى» مدد مىجویند . (32)
البته بایسته گفتن است که گرچه در عهد عتیق، خشم، خشونت، تنبیه، ترس و اطاعت چهره نمایان خدا در تعاملش با بنىاسراییل است، ولى چنان نیست که عشق به خدا و دوست داشتنش براى یهودیان بىمعنا باشد، بلکه در این کتاب گاهى هم از خداى مهربان سخن گفته مىشود، خدایى که به بندهاش رحمت مىکند «رحمت مىکنم تا هزار پشت، بر آنانى که مرا دوست دارند و احکام مرا نگاه مىدارند» . (33) و نیز گاه فرمان عهد عتیق بر این است که این خدا دوست داشته شود: «و یهوه خداى خود را دوستبدارید و به تمامى دل و تمامى جان خود عبادت نمائید» ، (34) اما واقعیت آن است که خداشناسى عهد عتیق، بلکه تمام دیانت عهد عتیق، برمحور «خشیتالهى» مىچرخد (35) و این نکتهاى است که تاریخ یهود و فهم بزرگان یهودى از کتاب مقدسشان، آن را تایید مىکند . در مقام جمع این دو دسته از آیات باید گفت، آیاتى که نمایانگر خداى ترسناک و زودخشمند و بنده را به ترس از خدا فرا مىخوانند، به مراتب بیشتر از آیات دسته مقابل است و خداى عهد عتیق بیش از آنکه مهربان و دوستداشتنى باشد، خدایى استسختگیر و ترسناک . شاید این گفته وایتهد، خواننده را قانع کند که: «واقعیت دین براساس کتاب مقدس با «خشیتالهى» آغاز مىشود و انسان معتقد براساس کتاب مقدس از دروازه وحشت گذر کرده، به عشق مىرسد» . (36)
نکته دیگرى که در خداشناسى عهد عتیق، مهم است و بر درک بنىاسرائیل از خدا و تعاملشان با وى تاثیر گذاشته است، این است که براساس عهد قدیم، یهوه خدایى است کاملا ملى و شخصى; (37) خداى تورات خداى بنىاسرائیل است و بس و بنىاسرائیل تنها قوم برگزیده خدا و ملت او (گاهى فرزندان او) بهشمار مىآیند . براساس عهدعتیق، اراده خدا که در آغاز بر این استوار گشته بود که همه انسانها را سرپرستى کند و در جهت احیاى همه مردم بکوشد (38) با استقرار در خاندان ابراهیم پایان یافت و خدا به خدایى بدل گشت که متکفل امر خاندان خاصى است . (39) براین اساس، یهوه خدایى است تنها از آن یک نژاد (40) . آیاتى از کتاب مقدس که پدیدآورنده این تصویرند، زیاده از آنند که چنین برداشتى را با تردید روبرو کنند . نفوذ این تفکر در میان بنىاسرائیل تا بدان اندازه عمیق بوده است که تا قرن هشتم قبل از میلاد، یعنى تا پیش از آمدن اشعیا، یهوه خدایى بود کاملا قبیلهاى که اگر هم مثل دیگر خدایان قبایل در نماد یک بت، جسمیت نیافت، اعتقاد بر این بود که جسما در مکانى خاص قرار دارد و بر سرزمین فلسطین حکم مىراند (41) و تا این زمان به ندرت مىشد که یک یهودى پیش خود به این بیاندیشد که یهوه خداى همه قبایل است و یا دستکم خداى همه عبرانیان است . (42)
منبع : فصلنامه هفت آسمان / مهراب صادقنیا
-------------------------------------------
23) بقره: 67- 71 .
24) کسوف خداوند، ص 54 . 25) تثنیه: 6: 24 .
26) تثنیه: 6: 2 . 27) تاریخ تمدن، ج1، ص 366 . 28) تثنیه: 6: 15 .
29) خروج: 20: 5- 6 30) خدا و آدمیان/102 31) همان/99
32. Catholic, P,209.
33) تثنیه: 5: 10 34) تثنیه: 11: 13 35) کسوف خداوند، ص 53
36) کسوف خداوند، 54 37) تاریخ تمدن، ج1، ص362 38) پیدایش: 50: 20 .
39. GOD/JACK Miles/67
40) مریم شنکایى، بررسى تطبیقى اسماء و صفات الهى، ص 161 .
41) خدا و آدمیان، ص 113 . 42) تاریخ تمدن، ج1، ص 365 .